خیانت در امانت


رکن قانونی جرم خیانت در امانت، ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی باب تعزیرات می‌باشد. اولین نکته در خصوص این جرم این است که جرم خیانت در امانت هم در خصوص اموال منقول و هم در خصوص اموال غیر منقول قابل تحقق است و دومین نکته این که درست است که قانون‌گذار در ابتدای ماده مار الذکر از چهار عقد اجاره، امانت، ودیعه و وکالت نام برده است، اما برای تحقق خیانت در امانت وجود یک عقد مقدم لازم نیست؛ به عبارتی تحقق خیانت در امانت فرع بر تحقق یکی از این عقود نمی‌باشد. علت ذکر این چهار عقد در ابتدای این ماده آن است که این چهار عقد اصولاً عقود امانت‌آور هستند. لذا برای تحقق این جرم وقوع امانت عقدی لازم نیست، بلکه برای تحقق خیانت در امانت رکن سپردن که در ادامه آن را توضیح خواهیم داد، لازم است حال به هر طریقی که باشد چه به واسطه عقود چه غیر از آن.


خیانت در امانت عبارت است از استعمال یا تصاحب یا تلف و یا مفقود نمودن توأم با سوء نیت مالی که از طرف مالک یا متصرف قانونی به کسی سپرده شده و بنا بر استرداد یا رساندن آن به مصرف معین بوده است.



خیانت در امانت با یکی از چهار فعل مثبت استعمال، تصاحب، تلف و مفقود نمودن مال امانی محقق می‌شود.

- منظور از استعمال، مصرف کردن و مورد استفاده قرار دادن است. استعمال ملازمه با از بین رفتن عین مال ندارد بلکه با بقای عین هم ممکن است.

- منظور از تصاحب، برخورد مالکانه با مال است. تصاحب مبتنی بر یک تجزیه و تحلیل ذهنی است که بر اساس آن کسی مال دیگری را مال خود انگاشته و به تبع آن به خود اجازه می‌دهد که نسبت به اعمالی مثل به فروش رساندن یا به گرو گذاشتن آن اقدام کند. بنابراین تا زمانی که این تجزیه و تحلیل ذهنی یک نمود خارجی نیافته است، حکم به خیانت در امانت مورد نخواهد داشت.

- اتلاف، مصداق دیگر اعمال خائنانه است. منظور از تلف کردن از بین بردن مال امانی به هر وسیله ممکن است. تفاوتی نمی‌کند امین به صورت مباشرتاً مال امانی را تلف کند یا مسبب تلف مال امانی شود. هم چنین اتلاف اعم از تلف کل مال امانی یا تلف جزئی از مال امانی یا تلف وصف مال امانی است، مثلاً امین بر روی رنگ خاص و زیبای اتومبیلی رنگ دیگری بریزد. تلف با ترک فعل هم قابل تحقق است، مثلاً امین از دادن غذا به حیوان امانی امتناع نماید و حیوان بمیرد.

- مصداق آخر، مفقود کردن است. در این مصداق امین بدون این که مال امانی را تلف کند، کاری می‌کند که دسترسی مالک به آن عملاً غیر ممکن بشود؛ مثلاً انگشتر امانی را به وسط دریا پرتاب می‌کند. در اینجا مال امانی موجود است، لکن دسترسی به آن ممکن نیست.

 

برای تحقق خیانت در امانت وجود سوء نیت در مرتکب یا امین لازم است و الا اگر مثلاً امین انگشتر امانی را در جیبش بگذارد و انگشتر از سوراخ جیب بیفتد، مرتکب جرم خیانت در امانت نشده است بلکه تنها از نظر حقوقی ضامن است.


جرم خیانت در امانت یک جرم آنی است و به محض تحقق یکی از این رفتارهای چهار گانه جرم محقق شده است.


در جرم خیانت در امانت، موضوع جرم باید عین مال یا وسیله تحصیل مال باشد. پس اگر کسی فرزند خود را به دیگری بسپارد و امین فرزند را پس ندهد، خیانت در امانت محقق نیست.


سپرده شدن مال به امین باید به یکی از طرق قانونی با شرط استرداد یا رساندن به مصرف معین باشد. این شرط از سه جزء تشکیل شده است:

  • جزء اول سپرده شدن مال به امین است. برای تحقق خیانت در امانت لازم است که مال مورد امانت توسط مالک یا متصرف قانونی به امین سپرده شده باشد؛ پس اگر شخصی خود مالی را به دست آورد، مثلاً اگر شخصی مال گمشده ای را پیدا کرد بعداً که مالک آن مال پیدا شد، از استرداد آن امتناع نمود مرتکب خیانت در امانت نشده است، چرا که سپردنی در اینجا وجود نداشته است.
  • جزء دوم سپرده شدن به یکی از طرق قانونی است. منظور از این شرط آن است که مال باید توسط متصرفی که تصرف وی مورد حمایت قانون قرار دارد به امین سپرده شده باشد تا سپردن وی نیز مورد حمایت قرار گیرد. پس اگر امین از استرداد مالی که سارق یا غاصب به او سپرده است امتناع نماید یا مال امانی را به مالک اصلی مسترد نماید، مرتکب خیانت در امانت نشده است.
  • جز سوم وجود شرط استرداد مال سپرده شده یا به مصرف معین رسانیدن آن است. در صورتی می‌توان امین را به خیانت در امانت محکوم کرد که موظف به استرداد مال امانی یا رساندن آن به مصرف معینی بوده است و از این کار امتناع نموده باشد. پس در جایی که کسی به دیگری قرضی می‌دهد از آنجایی که قرض تملیک عین در مقابل تعهد به رد مثل است، اگر فرد قرض گیرنده هر تصرفی در مال کند؛ در واقع تصرف در مال خودش است و عدم استرداد قرض وصف کیفری خیانت در امانت ندارد. در صورتی که امین، مالک مال سپرده شده به او باشد، تصاحب یا استعمال مال توسط وی را نمی‌توان خیانت در امانت دانست؛ مثلاً (الف) خودرو خود را به مدت یک سال به (ب) اجاره می‌دهد، در مدت اجاره، (ب) قصد مسافرت دارد، لذا خودرو را به (الف) به صورت امانت می‌دهد که پس از این که از سفر برگشت، خودرو را پس بگیرد؛ لکن (الف) زمان برگشت (ب)، از استرداد خودرو امتناع می‌نماید؛ عمل (الف) خیانت در امانت نیست چون (الف) مالک مال بوده است.


خیانت در امانت، جرم مقید است؛ یعنی تحقق آن منوط به این است که رفتار مرتکب منتهی به نتیجه خاص که همان ورود ضرر به مالک یا متصرف است، بشود؛ اعم از این که این ضرر مشتمل بر نفعی برای خائن باشد یا نباشد. پس اگر امین ببیند حیوانی که به او سپرده شده در حال موت است و برای این که گوشت حیوان حرام نشود، آن را ذبح نماید و گوشت آن را بفروشد تا ثمن آن را به مالک بدهد، نه تنها ضرری به مالک نرسانده بلکه او را منتفع هم نموده است و بنابراین مرتکب خیانت در امانت نشده است. نکته مهم در باب ضرر این که صرف ورود ضرر به مالک مال باعث تحقق جرم خیانت در امانت می‌شود، هر چند ضرری به شخصی که مال را به امین سپرده، وارد نشود، مثالی را تصور نمایید که کارگر شرکت شیر فروشی موظف بوده پول از مردم دریافت کند و به آن‌ها شیر تحویل دهد و پس از فروش، پول‌ها را به شرکت تحویل دهد. اگر کارگر شیر را بفروشد اما پول‌ها را تصاحب کند، درست است ضرری به خریداران وارد نشده است اما به دلیل ورود ضرر به شرکت خیانت در امانت محقق است. از سوی دیگر زمانی که عین چیزی نزد امین امانت باشد، بدل یا ثمن آن هم امانت است. تحقق جرم خیانت در امانت نیاز به وجود عنصر روانی به طور همزمان با عنصر مادی را دارد. 


موردی برای نمایش وجود ندارد.
دسته‌بندی مطالب وبلاگ
بایگانی